۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبه

اشرف، مفهومی نایاب در فرهنگ شاه و خمینی ـ مسعود رجوی ۱۹بهمن۱۳۶۲

اشرف، زنی که مرادف مفهومش در هیچ‌کجای فرهنگ ننگ‌آلود شاه و خمینی یافت نمی‌شود. زنی که از آغاز همه دشتها و بیابانها و جنگلهای انقلاب را در نوردید‌ه و به‌راستی به درک محضر محروم‌ترین توده‌های مردم در روستاها و شهرها و شهرکهای مختلف نائل آمده بود. زنی که لحظه به‌ لحظه با انتخاب آگاهانه و آزاد خود به هویت انقلابی و توحیدیش نقش داده و در تمامی قامت، از تیغ برنده رنجهای شکنجه و شلاق، زخمها داشت. با گوشی ناشنوا شده بر اثر ضربه دژخیم و آثار زخم و شکنجه‌های پس از انفجار، با دریایی از خلوص و ایمان انقلابی که کمترین انگیزه تظاهرآمیز و خودنمایانه به‌آن راه نداشت و در هر قدم می‌شد این صفا و پاکیزگی درونی را با آزمایش جدیدی در گذشت و فداکاری محک زد.
از آن گونه زنان که از آنچه اصطلاحاً آثار بازدارنده نابرابریهای تاریخی نسبت به مردان نامیده می‌شود، اثری با خود نداشت و چه در دوران دانشگاه و چه درون سازمان یا زندان و چه بعد از آن، آن‌قدر اندیشیده و خوانده و برخورد کرده و محتوای واقعی کسب کرده بود که دیگر هیچ چیز نمی‌توانست در او کمترین تزلزلی ایجاد کند. با جامعیتی درخور ستایش که مهارتهای مبارزاتی و فنی و حرفه‌یی و نظامی ویژه‌یی به او می‌داد...
در زمره انقلابیونی بود که درک آنها ـ از آنجا که در پاکباختگی کامل هیچ اصراری به .... ادامه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر