بهار كلامي بود
بهار كلامى بود روي لب طبيعت، كه مىگفت:
- مرا، يعنى درختم را، هوايم را، پرستويم را، ابرم و رنگين كمانم را حس كن!
گوش كردم ديدم كمى عصبانى شده و مىگويد….ادامه
بهار كلامى بود روي لب طبيعت، كه مىگفت:
- مرا، يعنى درختم را، هوايم را، پرستويم را، ابرم و رنگين كمانم را حس كن!
گوش كردم ديدم كمى عصبانى شده و مىگويد….ادامه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر